کاش امسال دیگه خبری از دانش آموز و مدرسه و این حرفا نباشه!
سال پیش به بهانه تنهایی مدیر قبلی در موسسه امام حسین و ناآشنایی با آدمها و کارمندها و... من و دوستم مجبور به تحمل فضای مدرسه شدیم.
ما برای این جور کارها ساخته نشده بودیم برای همین مشکلات زیادی داشتیم.
یکی از بدترین مشکلات اینه که ما ممجبوریم یه عده بچه ی لوس را تحمل کنیم و تازه نازک تر از گل هم نگیم و هر جور هست فقط تحملشون کنیم.
این بچه ها از حق وتو هم برخوردارند.
آنها پدرهای گردن کلفتی دارند. اغلب مسئولیتهای مهمی در کشور و استانها بردوش می کشند. به همین جهت ما حق نداریم به فرزندشان نمره پایین تر از بیست بدهیم.
راستش دیگه خسته شدم. قبل از عید به بچه ها گفتم که من خسته شده ام و برای آینده ی مملکت نگرانم. اینکه مدیر و مدرسه در خدمت شمایند برایم عجیب نیست. عجیب این است که چرا من ساکتم؟ شماها تمام دوره تحصیلی تان را بصورت غیرانتفاعی می گذرانید با همین روال نمره گیری و... راستی آینده ما چه می شود؟ آیا آدمهای کور با چراغ می بینند؟
نه! س شما هم با مدرک نمی توانید متخصص شوید در حالی که امام فرمان داده اند در همه سطوح علمی پیشرفت کنیم... نمی دانم چرا امام حسینی ها اینقدر خواب آلوده اند؟!
کاش امسال خبری از این دانش آموزها نباشه!
کاش!